سرعت تحول دیجیتال در صنایع تولیدی نسبت به سایر حوزهها کمتر است. تحول در تولید در سالهای گذشته و بهخصوص بعد از رواج اصطلاح انقلاب چهارم صنعتی (Industry 4.0) سرعت بیشتری گرفته ولی همچنان به پای سایر صنایع نمیرسد.
انقلاب چهارم صنعتی فناوریهای شناختهشده و اصلیای دارد: اینترنت صنعتی، اینترنت اشیای صنعتی، تولید افزوده و سیستمهای هوشمند تولید. مجموع این فناوریها میتواند کاتالیزورِ صنایع برای تحول دیجیتالشان باشد، اما در این بین چالشهایی نیز وجود دارد. تغییر پیدرپی نیازها و خواست مشتری و تغییرات عمده در نحوهی مدیریت زنجیره تامین نیاز به انعطافپذیری صنایع تولیدی را بیشتر میکند. نیازی که یکی از راههای برطرفکردن آن تحول در تولید است. تحول هم در بعد سخت و هم در بعد نرم.
وقتی با صاحبان صنایع از تحول دیجیتال میگوییم ذهن آنها بهسمت نرمافزارها و سیستمهای دیجیتالی مختص تولید میرود. برخی ممکن است این سوال را مطرح کنند که اگر تحول در صنایع به کندی پیش میرود و دیرتر اتفاق میافتد پس نقش نرمافزارهایی مانند ERP یا سیستمهایی مثل MOM و MES در تحول تولید چیست؟ مگر این نرمافزارها و سیستمها برای بهینهتر و روانتر کردن فرایندهای تولید معرفی نشدهاند؟ اصلا مگر هدف اصلی فناوری حل مشکلات صنایع و خدمت به آنها نیست؟ تمام این سوالها درستند و بهجا. پاسخ این سوالها قرار است تقصیر را گردن یکی از طرفین دعوا بیاندازد، صنایع یا فناوری.
فناوری همیشه در خدمت دو حوزه بوده: صنایع نظامی و تولیدی. شاخص قدرت هر کشوری در طول تاریخ در نتیجه رشد و توسعه این دو حوزه بوده است. فناوری برای پاسخ به مشکلات و چالشهای این دو حوزه راهکارهای نوین و بکری ارایه میکرد. اگر بخواهیم تعریف قدرتمند بودن یک کشور را کمی گستردهتر کنیم به این سه مورد میرسیم:
در دوران انقلاب اول، دوم و سوم صنعتی سرعت رشد فناوری در صنایع تولیدی بیشاز هر صنعت دیگری بود. تقریبا تمام پیشرفتهای سختافزاری و نرمافزاری مرهون نیاز صنایع تولیدی بود. پس چرا صنایع تولیدی در انقلاب چهارم صنعتی پیشگام تحول نیستند و چرا فناوری، صنایع تولیدی را در درجه پایینتر اهمیت گذاشته است؟ پاسخ، سرعت رشد سریع فناوری در دههی اخیر است. در دورههای قبلی، فناوری ابتدا نیازسنجی میکرد، اگر ابزار مناسب در اختیار داشت نیاز صنایع را برطرف میکرد، یا نهایت دانشمندان چند صباحی نقشه میکشیدند و آزمون و خطا میکردند و در نهایت ابزارهای مورد نیاز را طراحی و تولید میکردند.
سرعت رشد فناوریِ روزگارِ ما حتی به ما اجازه پلک زدن و فکر کردن هم نمیدهد. فقط در ده سال گذشته بینید سیل گجتها و ابزارهایی را که یکشبه به لطف فناوری تولید شدهاند. این روزها به لطف همهگیری و سادهشدن فناوری حتی کودکان هم میتوانند برنامهنویسی یاد بگیرند و به زبان ماشینها صحبت کنند. یا در خانهشان با پرینترهای سهبعدی محصولات خاصی تولید کنند. سرعت انطباق صنایع تولیدی با فناوری زمانبر است. اصلا طبیعت آنها این زمانبر بودن را میطلبد. مثلا خط تولید انبوه یک مجموعهی صنایع غذایی را ببینید، یا ماشینآلات سنگین و گرانقیمت خطوط تولید خودرو را، تغییردادن یکشبهی این فناوریها و انطباق با روشها و ابزارهایی که هر روز جدید میشوند و نسخهی بهتری ازشان ارایه میشود حقیقتا سخت و زمانبر است.
با «ثمر»، نرم افزار تخصصی تولید تیمیار آشنا شوید
متفاوت، منعطف، دقیق و کاربردی با انواع گزارشهای تخصصی تولید.
سربلند در آزمون مجموعههای تولیدی و صنعتی کشور.
تحول در تولید؛ سنتی و هوشمند
تحول در تولید سخت است اما ناممکن نیست. فناوری و بههمراهش انقلاب صنعتی چهارم سرعت رشد سرسامآوری دارد و این سرعت شکاف بزرگی بین انطباق صنایع با فناوریهای جدید ایجاد کرده است. اما همین سرعت زیاد هم نمیتواند باعث شود صنایع تولیدی به آخرین فناوریهای موجود دست نیابند. انطباق با فناوری دو روش اصلی دارد: سنتی و هوشمند. البته این دو روش کاملا به معنای انطباق صنایع با فناوری نیستند بلکه بیشتر به معنای نحوهی مدیریت فناوری در صنایع تولیدی است. در ادامه بیشتر آنها را بررسی میکنیم تا این مطلب بهتر جا بیافتد.
تحول سنتی
یک خط تولید فرضی را در نظر بگیرید: مجموعهای از ماشینآلات، نیروهای انسانی و فرایندهای ریز و درشت در آن وجود دارد. در این خط تولید یکی از ماشینها خراب شده و تولید برای مثلا ۴۸ ساعت متوقف میشود. مهندسان و مسئولانِ نِت بهدنبال رفع مشکل و پیدا کردن علت یا علل آن هستند. دادههای بهدست آمده در این روش روی کاغذ نوشته و در برنامههایی مانند اکسل پیادهسازی میشود. سپس نیروهای متخصص به بررسی و تحلیل مشکل پیش آمده میپردازند. تا اینجا همهچیز درست بهنظر میآید. مشکل اصلی زمانی خودش را نشان میدهد که مهندسان سراغ تحلیل میروند. تحلیلی که بیشتر مراحل آن دستی جلو میرود و برای هر یک خط تحلیلِ اعداد و فرمولها به زمان و انرژی زیادی نیاز دارید.
نخستین روش سنتی ایجاد تحول در این رویکرد پیادهسازی سیستمی است که به مهندسان امکان میدهد مشکلاتی را حل کنند که در هر صورت قادر به حل آنها بودهاند، اما با سرعتی بالاتر. مثلا، یک سیستم دیجیتال معمولی میتواند جمعآوری و دستهبندی دادهها در یک پایگاهداده را خودکارسازی کند، یعنی منبعی که مهندسان به آن دسترسی سریع دارند. دسترسی آسان به دادهها موجب میشود که مهندسان تجزیه و تحلیلها را در عرض چند دقیقه انجام داده و مشکلات بیشتری را در هر روز برطرف کنند. بله درست است، شما از ماشینآلات خوب، نیروهای متخصص و نرمافزار در سازمانتان استفاده میکنید اما درکنار هزینههای مالی، چقدر هزینهی زمان و انرژی میدهید؟ تحول در سازمان شما اتفاق افتاده، شاید یکسال، دوسال یا پنجسال پیش اما در عمل هنوز همه چیز بهشکل سنتی جلو میرود. تحول در تولید بهشکل سنتی سرعت انجام کارها را بالاتر میبرد اما به نتیجه رسیدن آنها چندان با سرعت انجام نمیشود.
درخصوص اهمیت بهبود کیفیت و سرعت حل مشکلات سازمان به یک نمونه توجه کنید. به گفته مارتین لورنتزون، موسس Spotify، ارزش یک شرکت، مجموع مشکلاتی است که با هم حل میشوند. حل سریع مشکلات بیشتر، ارزش بیشتری برای سازمان شما به ارمغان میآورد. با خودکارسازی فرایند جمعآوری دادهها، شرکت شما این امکان را در اختیار مهندسان خود قرار میدهد تا با انجام کارهای باارزشتر، ارزشآفرینی بیشتری برای سازمان به ارمغان بیاورند.
تحول هوشمند
سرعت پیداکردن مشکلات در روشهای سنتی بالاست، اما سرعت تحلیل و جلوگیری از رخ دادن دوبارهشان چنگی به دل نمیزند. درواقع باید گفت فرایندها و برنامههایی که در روشهای سنتی استفاده میشود خوب است اما باعث تحول عمیق در صنایع نمیشود. برای اینکه بخشی از جریان انقلاب صنعتی چهارم باشید، باید سیستمهای هوشمندی پیادهسازی کنید که نه تنها به شما در حل سریعتر مشکلات جاری کمک کند، بلکه بتواند هم مسائل جدید را حل کند، هم آنها را پیشبینی کند. حتی آنهایی که قادر به تشخیصشان نیستید.
مثلا، تولیدکنندهای را در نظر بگیرید که برای تحلیل متغیرهای محیطی در کارخانه خود، از فناوریهایی مثل اینترنت اشیا استفاده میکند. با بهکارگیری فناوریها و تحول دیجیتال صنایع تولیدی، مدیران و تصمیمگیران میتوانند به اپراتورها دربارهی تولید بهینه محصولات برنامه مشخصی بدهند. استفاده از سنسورها، اینترنت اشیا و نرمافزارهای هوشمند، مستقیم باعث افزایش چشمگیر کیفیت و بازدهی محصول نمیشود. اما میتواند مسیری ایجاد و قابلیتهایی ارایه کند که صنایع به سمت بالا بردن آن حرکت کنند. ابزارها و نرمافزارهای هوشمند با پردازش درلحظه دادهها قادرند تحلیلها و توصیههایی را در زمانی اندک انجام دهند که هیچکس، حتی یک مهندس باتجربه و کارآزموده هم قادر به ارایه آن در این زمان کوتاه نیست.
برای این موضوع میتوان صنایع الکترونیک را مثال زد. در این صنایع یافتن اشتباهات و جلوگیری از تکرار آنها حیاتیست. صنایع فعال در این حوزه ارتباط نزدیکی با فناوری دارند. آنها به جای استفاده از نیروهای انسانی برای بررسی هر مرحله و محصول، از فناوری هوش مصنوعی و الگوریتمهای یادگیری ماشینی استفاده میکنند. این فناوریها نه تنها خطاها را بهتر و دقیقتر از نیروی انسانی پیدا میکنند، بلکه میتوانند تحلیلهایی نیز درباره آنها ارایه کنند. تحلیلهایی که اگر بنا بود یک فرد آن را انجام دهد شاید ماهها طول میکشید. دقت کنید که بحث ما بر سر ناتوانی منابع انسانی متخصص نیست، بلکه چالش اصلی حجم بالای دادههاست که فرایند تحلیل را برای نیروهای انسانی تبدیل به فرایندی فرسایشی میکند. فناوریهای هوشمند، به صنایع تولیدی کمک میکنند روشهای تولید بهینه و بیشپینیهای دقیق از وضعیت تولید را در اختیار داشته باشند.
تحول در تولید به هر دو روش سنتی یا هوشمند اثر مثبتی بر کسبوکار میگذارد. تصمیمگیری نهایی با مدیران ارشد سازمان است که میخواهند کدام رویکرد تحول را پیادهسازی کنند. استفاده از روشهای نوین با ابزارهای سنتی یا روشهای نوین با ابزارهای نوین.
چالشهای تحول در تولید
تحول در تولید هم مزایا دارد، هم روش دارد و هم چالش. چالشهای تحول در تولید در سه گروه اصلی دستهبندی میشوند:
چالشهای اقتصادی تحولِ تولید بیشتر در حوزهی اقتصاد کلان و مسایل ژئوپلیتیک خودنمایی میکند. در حوزهی این چالش یکی از عوامل تاثیرگذار تغییر سلیقهی مصرفکننده است که بهخودیخود چالشی بزرگ و سخت برای هر تولیدکنندهای است. از طرف دیگر انطباق با فناوری و تحول در تولید باید با نگاهی به اقتصاد کلان باشد. در اقتصاد کلان پای دولت و سیاستگذاری آن به میان میآید. برنامهریزیها باید مطابق با سیاستهای کلان اقتصادی باشد و همچنان سود تولیدکننده نیز در آن دیده شود. در حوزهی ژئوپلیتیک نیز همین سناریو وجود دارد. دولتها ممکن است ورود یا خروج فناوری خاصی را محدود یا ممنوع کنند. حال فرض کنید دفتر مرکزی شما در ایالات متحده است و خط تولیدتان در چین. مسایل سیاسی و سیاستهای اقتصادی دو کشور تا چه اندازه بر تحول تولید شما اثر میگذارد؟ چالشی که حل آن میتواند یک موفقیت چشمگیر برای شما باشد.
چالشهای مصرفکننده در تحولِ تولید در دو بعد خلاصه میشود: سرعت مصرف کالاها و تغییر سلیقه مصرفکننده. شاید این عبارت را شنیدهاید که میگویند تولید باید مشتریمحور باشد. این عبارت از زمانی وارد فرهنگ لغت صنایع شد که سرعت مصرف کالاها و تغییر سلیقهی مشتری افزایش چشمگیری پیدا کرد. برای برآوردن این چالش باید فرایندهای صنایع تا حد امکان سادهتر شوند، تولید محصولات با نگاه کامل به خواست بازار باشد و از همه مهمتر هزینهی تمامشده کالاها پایین باشد. فناوری البته بهخوبی از پس برآوردن این نیازها برمیآید ولی باید توجه داشت که تغییرات پیایی الگوهای مصرف باعث میشود استفاده از تمام فناوریها در کارخانههای شما مقرونبهصرفه نباشد. ممکن است امروز یک فناوری را پیادهسازی کنید و الگوهای مصرف یکسال دیگر بهاندازهای تغییر کنند که مجبور به تغییر فناوریتان باشید.
چالشهای رقبا سومین و شاید مهمترین چالش پیشروی صنایع تولیدی باشد. گاه شما بهدنبال تحول در تولید هستید و با تمام توان میخواهید فناوری را به سازمان بیاورید. اما رقبایتان شما را به سمتی میبرند که مجبور هستید تصمیمات دیگری بگیرید. گاهی نیز ممکن است رقبایتان بهسرعت با فناوریِ جدیدی منطبق شوند و فاصلهی زیادی از شما بگیرند. برای حل این چالش باید حرکت رقبا را بهدقت زیرنظر بگیرید و نسبت به کوچکترین تغییر در محصولات یا روشهای آنها حساس باشید.
در راهکار مدیریت تولید ثمر میتوانید:
ابزارهای تحول در تولید
تقریبا در تمام متن به ابزارهای اصلی تحول در تولید اشاره کردیم. در این بخش میخواهیم کوتاه و مختصر، اصلیترینِ آنها را بررسی کنیم. ابزارهای تحول در تولید در دو حوزهی سخت و نرم دستهبندی میشوند. در حوزهی سخت، تجهیز خطوط تولید و استفاده از ماشینآلات پیشرفته و ارتقای ابزاری و سختافزاری اصلیترین کاریست که باید انجام دهید. حوزهی نرم تحول در تولید در یک کلام به فرایندها خلاصه میشود. اما همین فرایندها اجزایی دارد از قبیل:
حوزهی نرمِ تحول در تولید بیشتر روی آموزش کارکنان و استفاده از نرمافزارهای هوشمند تمرکز دارد. سادهسازی فرایندهای تولید برای حل چالشها و فعالیت بهینهتر در بازار نیازمند این دو مهم است. برای آغاز حرکت بهسمت تحولِ تولید در حوزهی نرم باید ابتدا چارچوبی مشخص داشت. این چارچوب همان نرمافزارهاییست که در صنایع پیادهسازی میشوند. سپس کارکنان باید برای استفاده حداکثری از این نرمافزارها بهطور کامل آموزش ببینند. آموزش پرسنل درکنار استفادهی موثر از نرمافزارها نیمی از مسیر تحول دیجیتالی تولید را هموار میکند.