هوش تجاری و تاثیر آن در تصمیم‌گیری بهتر برای حوزه‌های مختلف سازمان

 

با استفاده از هوش تجاری، شرکت‌ها قادر خواهند بود با به‌کارگیری اطلاعات حقیقی و منحصربه‌فرد به‌صورت بلادرنگ (Real-time)، وارد بازار رقابتی شده و بتوانند در آن باقی بمانند. مدیران سازمان‌ها به اطلاعات حیاتی کسب‌وکار خود نظیر رویکرد‌ها، رفتار مشتریان، تولید، موجودی‌ و تحلیل‌های جزیی اقتصادی دسترسی مستقیم دارند. هوش تجاری اطلاعات را استخراج کرده و جهت تصمیم‌گیری‌های استراتژیک، این اطلاعات را در اختیار مدیران قرار می‌دهد که به واسطه آن‌ها به اهدافشان برسند.

 

۱. تصمیم‌گیری در حوزه فروش

هوش تجاری شرکت‌ها را قادر می‌سازد که بر اساس نیاز مشتری، تغییرات، عکس‌العمل‌های آن‌ها به تبلیغات، تجربیات خریدهای آنلاین، عادات خرید، الگوها و تمایلاتی را که همگی بر فروش محصول اثر می‌گذارد کشف و بررسی نمایند. بررسی عادات خرید مشتری به شرکت‌ها این اجازه را می‌دهد که در جهت حفظ مشتری و استفاده بهینه از موقعیت‌های فروش از‌دست‌رفته برای آن مشتری بهترین تصمیم‌گیری را انجام دهند. با داشتن چنین درکی از مشتری، یک کسب و‌کار به‌راحتی و سریع می‌تواند موقعیت‌های مناسب فروش و یا بهترین و پرفروش‌ترین محصول را شناسایی کند. با داشتن تعریفی درست از مشتری و سلیقه آن، صاحبان کسب و‌کار قادر خواهند بود برای تغییر یک محصول قبل از اینکه فروش آن به صفر برسد، برنامه‌ریزی مناسب داشته باشد. مدیران فروش می‌توانند بهترین مشتری‌ها، طریق یافتن آن‌ها و مؤثرترین شیوه‌های خرید را شناسایی کنند. با بررسی مشتری‌های غیر‌واقعی، شرکت این توانمندی را پیدا خواهد کرد که در مورد بهترین استراتژی‌ها در جهت رشد شرکت و همچنین برای حذف این دسته از مشتری‌ها تصمیم‌گیری نماید. در دست داشتن تصویر واضحی از تغییرات فروش به شرکت‌ها اجازه تصمیم‌گیری مناسب در مدیریت و بازاریابی می‌دهد.

 

۲. استراتژی‌های بازاریابی

یک شرکت می‌تواند با دنبال کردن تمایلات مشتریان به‌منظور شناسایی سلیقه آن‌ها، به‌سرعت در جهت استراتژی‌های بازاریابی برای سرمایه‌گذاری روی محصولات موردعلاقه آن‌ها و خدمت‌رسانی تصمیم‌گیری نماید. هوش تجاری می‌تواند بازدهی تبلیغات را شناسایی کند و خروجی‌ها را تجزیه‌و‌تحلیل نماید. یک شرکت می‌تواند با استفاده از هوش تجاری کمپین‌ها را اولویت‌بندی کند، تبلیغات را افزایش دهد و به‌منظور بهبود بازاریابی، در شبکه‌های اجتماعی نیز فعالیت داشته باشد؛ این روش شرکت‌ها را قادر می‌سازند که در جهت ایجاد استراتژی‌ها، کاهش هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری بهتر، تصمیم‌گیری نمایند.

 

۳. تصمیم‌گیری‌های مدیریتی

هوش تجاری، مدیران را قادر می‌سازد که بر اساس آمارهای واقعی تصمیم‌گیری نمایند. این حقایق به‌وسیله رصد بازار و رقبا به ‌مدت طولانی می‌تواند راهنمای خوبی برای رشد آتی شرکت باشد. هوش تجاری به مدیران کمک می‌کند که چگونه با استفاده از شناسایی بهره‌وری در بخش‌های مختلف سازمان، فرایند‌ها را به گردش در بیاورند.  با شناسایی راهکارهای عملی، یک مدیر می‌تواند مؤثرترین استراتژی را برای رشد و توسعه بازدهی کارکنان، آسان‌سازی جریان استخدام و یا کاهش مراحل استخدام، تعیین و بررسی نماید. استفاده از هوش تجاری این اجازه را به مدیران می‌دهد تا برای گرفتن تصمیم‌گیری‌های عملی و حیاتی سازمان از تمام حقایق استفاده کنند.

 

۴. مدیریت موجودی

استفاده از هوش تجاری برای شناسایی مشکلات و همچنین موقعیت‌ها، فرصت تصمیم‌گیری برای بهبود مدیریت موجودی را به شرکت‌ها می‌دهد. برای مثال، تصمیم‌گیری در جهت کاهش فضای اضافی انبار باعث کاهش هزینه‌های نگهداری هم می‌شود. همچنین با شفاف‌سازی بیشتر، یک شرکت بهتر می‌تواند برای تعداد درخواست‌ها و زمان پاسخ‌گویی به آن‌ها تصمیم‌گیری نماید. شناختن بهترین الگوهای درخواست کالا در بهترین زمان، بهترین قیمت و بهترین کیفیت برای خرید این امکان را به مدیران می‌دهد که به‌منظور افزایش بهبود کسب‌وکار و سرمایه‌گذاری روی تمام موقعیت‌ها، قیمت‌ها را تغییر دهند.

 

۵. مسائل مالی

هوش تجاری برای به‌روز ماندن دید مالی و اقتصادی یک شرکت راهکار ارائه می‌دهد. هوش تجاری مدیران را قادر می‌سازد که به سود و زیان، ریز اطلاعات مالی و جنبه‌های ترازنامه مالیاتی دسترسی داشته باشند. یک هوش تجاری قوی به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد تا به موقعیت‌های مناسب و کاهش هزینه‌ها پاسخ سریع و مناسب دهد. با ارزیابی دخل‌وخرج حال و گذشته، یک شرکت می‌تواند به‌راحتی با توجه به موقعیت مالی که در گذشته داشته و موقعیتی که در حال حاضر دارد، تصمیم‌گیری درستی انجام دهد. برآورد درآمد شعب با ارزیابی قدرت خطوط تولید هر شعبه امکان‌پذیر است. مثلاً یک کسب‌وکار می‌تواند تصمیم به حذف یک مورد خاص از یک محل و ارتقای آن در محل دیگری بگیرد. خصوصی‌سازی داشبورد هوش تجاری به مدیران این اجازه را می‌دهد که شاخص‌های کلیدی عملکردی را جهت مدیریت هرچه بهتر و مؤثرتر مسائل مالی دنبال نماید.

 

با تحلیل داده‌ها و رصد کردن عملیات حیاتی کسب‌وکار، یک شرکت می‌تواند بر اساس اطلاعات دقیق و واقعی، در زمان مناسب، تصمیم‌های استراتژیک موفقی بگیرد.

مترجم: مریم کفایتی

{{ message_need_to_login }}
{{language.message_not_empty}}
{{count_of_comments}} 
{{massage_and_class_chat.message}}
{{massage_and_class_tariff.message}}