غالبا از کارآفرینان بهعنوان سرمایههای ملی یاد میشود که باید بیشترین پاداش و انگیزه ممکن را دریافت کنند. کارآفرینان بزرگ این توانایی را دارند که شیوه زندگی و کار کردن را تغییر دهند. نوآوریهای ایشان، در صورت موفقیت، میتواند استانداردهای زندگی را بهبود ببخشد و کارآفرینان علاوه بر ایجاد ثروت بهواسطه سرمایهگذاری، در ایجاد شغل و رشد اقتصادی سهیم خواهند بود.
بنابراین، کارآفرینی به چند دلیل، از جمله ایجاد تحولات اجتماعی و تشویق نوآوری، اهمیت دارد که در ادامه به شرح آنها میپردازیم.
کارآفرینان رشد اقتصادی را تسریع میکنند
محصولات و خدمات جدید ایجاد شده توسط کارآفرینان، میتوانند اثری آبشارگونه به وجود بیاورند، یعنی جایی که کسبوکارها یا بخشهای نیازمند به حمایت سرمایهگذاری جدید را تهییج کرده و موجب افزایش رشد اقتصادی میشوند.
مثلا، طی دهه 1990 میلادی، چند شرکت فناوری اطلاعات صنعت IT را در هند ایجاد کردند. این صنعت بهسرعت گسترش یافت و بخشهای فراوان دیگری از مزایای آن بهرهمند شدند. در پی آن، کسبکارهای صنایع وابسته، مانند عملیات مراکز تماس، شرکتهای نگهداری شبکه و تامینکنندگان قطعات سختافزاری، شکوفا شدند.
موسسات آموزشی و پرورشی کارگران IT جدیدی پرورش دادند که قادر بودند مشاغل پردرآمد و بهتری بیابند. با مهاجرت کارگران به شهرها به دلیل افزایش تعداد موقعیتهای شغلی، سازمانهای توسعه زیرساخت و حتی شرکتهای املاک و مستغلات شروع به سرمایهگذاری کردند.
به همین ترتیب، تلاش کشورهای توسعهنیافته برای رشد در آینده، نیازمند پشتیبانی راهبردی قوی، سرمایهگذاری و نیروی کاری آموزش دیده، میباشد. کارآفرینی بر بخش بزرگی از اقتصاد، از برنامهنویسی بسیار ماهرانه تا کارگری ساختمان، تاثیرگذار است.
کارآفرینی بر درآمد ملی میافزاید
سرمایهگذاریهای کارآفرینانه به ایجاد ثروت جدید کمک میکنند. ممکن است کسبوکارهای فعلی خود را به بازارهای موجود محدود کرده و از نظر درآمد به یک سقف شیشهای برخورد کنند، اما محصولات، خدمات یا فناوریهای جدید و پیشرفتهای که کارآفرینان ارائه میکنند، سبب توسعه بازارهای جدید و ایجاد ثروتهای جدید خواهد شد.
بهعلاوه، افزایش میزان استخدام و سطح درآمد مردم، منجر به درآمد ملی بهتر به شکل درآمد مالیاتی بالاتر و هزینههای بالاتر دولتی، خواهد شد. دولت میتواند از این درآمدهای جدید برای سرمایهگذاری در سایر بخشهای چالشآفرین و سرمایه انسانی، بهره ببرد. اگرچه ممکن است این امر موجب ایجاد نیروی کاری مازاد شود، اما دولت میتواند با هدایت این ثروت مازاد برای آموزش کارگران، جریان مزبور را کنترل کند.
کارآفرینان تغییرات اجتماعی به وجود میآورند
کارآفرینان بهواسطه ارائه کالاها و خدمات منحصربهفرد، سنتشکنی کرده و وابستگی به سیستمها و فناوریهای منسوخ را کاهش دادهاند. این امر منجر به بهبود کیفیت زندگی، افزایش روحیه و آزادی اقتصادی بیشتری خواهد شد.
به یک مثال در این زمینه توجه کنید: آبرسانی به یک منطقه کم آب، در مواقعی مردم را مجبور میکند برای جمعآوری آب، دست از کار بکشند. این مساله بر کسبوکار، بهرهوری و درآمد آنها تاثیر خواهد گذاشت. حال تصور کنید یک پمپ خودکار و نوآورانه، بهطور خودکار مخازن آب مردم را پر کند. این نوع نوآوری به مردم اطمینان میدهد که میتوانند بدون نگرانی درباره یک ضرورت اصلی، یعنی آب، بر کار خود تمرکز کنند. اختصاص زمان بیشتر برای کار، به معنای رشد اقتصادی است.
یک نمونه معاصر دیگر تلفنهای هوشمند و اپلیکیشنهایی هستند که مشاغل و بازیها در سرتاسر جهان را متحول کردهاند. تلفنهای هوشمند منحصر به کشورها یا افراد ثروتمند نیستند. با توجه به اینکه رشد بازار تلفنهای هوشمند ادامه دارد، کارآفرینی فناورانه میتواند تاثیر عمیق و ماندگاری بر جهان بگذارد.
بهعلاوه، جهانیسازی فناوری بدان معنا است که کارآفرینان در کشورهای کمترتوسعهیافته به همان ابزاری دسترسی دارند که همتایان آنها در کشورهای ثروتمندتر دسترسی دارند. همچنین، آنها از مزیت هزینه پایینتر زندگی برخوردارند و در نتیجه، یک کارآفرین جوان در یک کشور توسعهنیافته میتواند با محصول چند میلیون دلاری یک کشور پیشرفته رقابت کند.
توسعه عمومی
کارآفرینان بهطور منظم، با همفکری افراد دیگر، سرمایهگذاری را پرورش میدهند. آنها همچنین در پروژههای عمومی سرمایهگذاری کرده و از خیرین محلی حمایت مالی میکنند. این امر منجر به توسعهای فراتر از سرمایه آنها خواهد شد.
برخی کارآفرینان معروف، مانند بیل گیتس، از پول خود برای ساختن اتفاقهای خوب، از جمله آموزش و سلامت عمومی، استفاده کردهاند. خصوصیاتی که یک نفر را به کارآفرین تبدیل میکنند، همان خصوصیاتی هستند که به کارآفرینان برای تامین هزینهها انگیزه میدهند.
آیا کارآفرینی به هر شکلی، خوب است؟
بیایید در اینجا یک سوال مطرح کنیم: آیا پرورش کارآفرینان و کارآفرینی، اشکالی دارد؟ آیا محدودیتی برای تعداد کارآفرینان یک جامعه وجود دارد؟
شاید ایتالیا یک مثال خوب از کشوری باشد که ثابت کرد سطح بالای خود اشتغالی برای توسعه اقتصادی کافی نیست. تحقیقات نشان داده که ایتالیا اثرات منفی بسیار بر رشد اقتصادی در نتیجه خود اشتغالی را تجربه کرده است. شاید این مثل قدیمی درست باشد که میگوید: « تعداد زیاد سرآشپز، سوپ را خراب میکند.»
نقش دولت
قانون نقش تعیینکنندهای در پرورش کارآفرینی دارد. کارآفرینی کنترلنشده، ممکن است منجر به نتایج اجتماعی ناخواسته، از جمله عملکرد ناعادلانه در بازار، فساد گسترده و فعالیتهای مجرمانه شود.
یافتههای دانشگاه ملل متحد نیز پیامدهای احتمالی پرورش خارج از کنترل کارآفرینی را نشان میدهد. اقتصاددان اروپایی، Wim Naudé، میگوید: «درحالیکه ممکن است کارآفرینی رشد اقتصادی و رفاه مادی را افزایش دهد، اما همیشه منجر به بهبود رفاه غیرمادی (یعنی شادی) نخواهد شد. ارتقاء شادی، بهطور فزایندهای، یک هدف اساسی تلقی میشود.»
سخن پایانی
درک ارتباط میان کارآفرینی و توسعه اقتصادی برای سیاستگذاران و صاحبان کسبوکارها بسیار ضروری است. درک مزایا و معایب کارآفرینی، رویکرد متعادلی برای پرورش کارآفرینی ایجاد میکند که میتواند به یک تاثیر مثبت اقتصادی و اجتماعی منجر شود.
مترجم: رزیتا مرعشی